یادبود امید
زنان و مردانی که با سرگذشتشان در این صفحه آشنا می شوید امروز شهروندان شهری خاموش اند که امید نام دارد. در این شهر قربانیان جبر و ستم از یاد و خاطره حیاتی دیگر یافته اند.
این جا شهروندان را اصل، نسب، مذهب، قومیت و ملیت های گوناگون است، با کردار و پندارهای گوناگون و گاه متضاد. اما پیوندشان را درامید انسانیت و حقوق طبیعی شان قوام می بخشد. دلیل اشتراکشان در شهروندی این است که هر کدام یک روز به بیداد و نامردمی از حق حیات محروم شده اند. و آن روزکه سرنوشتی به تباهی کشیده می شد، زندگی خانواده ای متلاشی می گردید و دردی توصیف ناپذیر بر آنان تحمیل می شد، این همه را جهان دورادور نظاره می کرد.
محمدمهدی کرمی…
او ورزشکار بود و مدالهای استانی و کشوری کاراته داشت. پدرش که او را با دست فروشی دستمال کاغذی به قهرمانی رساند، هر چه توانست کرد که بیگناهی پسرش را ثابت کند.
خانجان آهنی…
آقای آهنی مردی خوشنام در منطقه خوزستان و لرستان بود و همچنان بین اهالی لر و عرب از او به نیکی نام میبرند.